جهانشاهی - یوسف زاده
در کدام کشورها کنکور برگزار میشود؟
آیا در سایر کشورهای جهان آزمون ورود به دانشگاه برگزار میشود؟ اگر آزمون ورود به دانشگاه وجود ندارد، جایگزین آن چیست؟
اینها سوالاتی است که بسیاری از افراد در ذهن دارند و این دغدغه که اگر کنکور برداشته شود، تکلیف چه خواهد بود، ابهام و علامت سوال بزرگی در ذهن آنهاست. در این مقاله که برای اولین بار توسط گروه زبان زیر ذرهبین ترجمه و نگاشته شده است، قصد داریم به «کنکور» از دید سایر کشورهای جهان نگاه بیندازیم.
لطفاً در صورت استفاده از این مطلب، حتما وبسایت generalenglish.ir بعنوان منبع ذکر شود.
این کشور از آزمون مرکزی ملی برای پذیرش در دانشگاه و یا تستهای استاندارد خاص دانشگاههای مختلف استفاده میکند. دانشجویان سالی یکبار فرصت شرکت در آزمون دارند (همانند ایران). در آنجا نیز فشار زیادی برای ورود به دانشگاه وجود دارد و بسیاری از آموزشها در دوران دبیرستان معطوف به نتیجه بهتر در این تک آزمون است (دقیقا مشابه ایران). آمار سال 2015 در این کشور حاکی از این است که نیم میلیون ژاپنی در این آزمون ملی شرکت کردند.
کره جنوبی آزمون توانایی علمی دبیرستان (CSAT) را آبان هر سال برگزار میکند. این آزمون بخش مهم آموزش این کشور را در برگرفته و راه موفقیت دانشآموزان به قبولی در این آزمون وابسته است. این آزمون آنچنان حساس است که در زمان برگزاریاش متروها و اتوبوسها به صورت ویژه کار میکنند تا دانش آموزان را به موقع به آزمون برسانند و افرادی که دیرتر برای آزمون رسیده باشند، توسط پلیس به محل آزمون اسکورت میشوند.
آزمون ملی چین معروف به Gaokao هر ساله خردادماه برگزار میشود و با توجه به جمعیت کشور، میلیونها نفر در این آزمون شرکت میکنند. این آزمون انتهای سال آخر دبیرستان برگزار شده و هیچ محدودیت سنیای برای آن منظور نشده است. آمار سال 2015 بدین صورت است که 9.4 میلیون نفر در این آزمون شرکت کردهاند. این آزمون فشار بسیار زیادی دارد و علی رغم پذیرش 90 درصدی در برخی از استانها، رقابت برای دانشگاهای خوب نفسگیر است (همانند ایران). به دلیل فشار عصبی بالا، عمدتا هر فرد در طول عمر خود یکبار بیشتر در این آزمون شرکت نمیکند.
آزمون Gaokao نمرهمحور است. مجموع نمرهای که فرد میتواند کسب کند 750 است. کسب این عدد بسیار دشوار است و حتی کسانی که نمره بالای 700 کسب کنند، از رادیو و تلویزیون نامشان اعلام میشود! این آزمون بهترین فرصت برای کسانی است که از خانواده فقیر می آیند و میخواهند زندگی خود را با ورود به دانشگاه عالی دگرگون کنند. از این رو رقابت برای این دسته از مردم، حکم مرگ و زندگی را دارد و فشار بالایی بر دانش آموزان وارد میشود. برای درک دشواری قبولی در دانشگاههای تراز اول چین، بد نیست بدانید که شانس قبولی یک فرد در دانشگاه خوب چیزی معادل یک در پنجاه هزار است. سوالات آزمون بسیار دشوار هستند. بعنوان مثال سوالات بخش رایتینگ به این شکل است: «توماس ادیسون چطور به پدیده تلفن همراه واکنش نشان میداد؟». سوالات زبان انگلیسی آن حتی از سوالات زبان انگلیسی آزمون ورود به دانشگاههای امریکا دشوارتر است.
در امریکا دو آزمون SAT و ACT برگزار میشود. شرکت در این دو آزمون اجباری نیست اما اکیداً برای تقویت رزومه و پذیرش بهتر توصیه میشود. همانطور که ملاحظه میکنید، برخلاف کشورهای قبلی، در ایالات متحده بیش از یک گزینه برای آزمون دادن در دسترس است. درحالیکه آزمون SAT توانایی دانش آموزان را در یادگیری میسنجد، ACT توانایی پیشرفت آموزشی دانشآموزان را ارزیابی میکند. هرچند اغلب دانشگاهها هر دو آزمون را میپذیرند اما آزمون محبوب ACT توسط بسیاری از دانشآموزان انتخاب میشود. هر سال حدود دو میلیون نفر در این آزمونی که شش بار در سال برگزار میشوند، شرکت میکنند. از این رو دانش آموزان قادر هستند تا این آزمون را مجددا شرکت کرده و نمره خود را ارتقا دهند. هزینه شرکت در آزمون چیزی حدود 50 دلار است (که عدد زیادی محسوب نمیشود).
آزمون SAT شامل ریدینگ (سوالات گرامری و واژگان)، ریاضی (جبر، هندسه، آمار و …) و همچنین رایتینگ یا نوشتن متنهای کوتاه و چند خطی است. آزمون ACT شامل بخشهای انگلیسی، ریاضی، استدلال علمی (قدرت حل مساله) و بخش ریدینگ است. این آزمون شکل کامپیوتری هم دارد و دانش آموز میتواند آزمون را با کامپیوتر به جای کاغذ انجام دهد.
برای اینکه درک کنید شرایط پذیرش در دانشگاه عالیای همچون هاروارد به چه شکل است، باید گفت که فارغالتحصیلی دبیرستان تنها شرط پذیرش است! این یعنی حدود 84 درصد فارغالتحصیلان دبیرستان (3.6 میلیون نفر) صلاحیت حضور در این دانشگاه را دارند، البته اگر بخواهند برای آن دانشگاه درخواست دهند. نرخ پذیرش این دانشگاه 1 به 20 (یا همان 5% در سال 2018) است. مقایسه کنید با نرخ یک به پنجاه هزار در دانشگاههای برتر چین! البته اینطور نیست که هرکسی درخواست داد پذیرش شود و پرونده عملکرد هر دانشجو به دقت بررسی میشود و در نهایت کسی که نخبه باشد انتخاب میشود. از این رو تمام دانشجویان برای این دانشگاه درخواست نمیدهند چراکه میدانند شانس پذیرش ندارند. فرمول پذیرش هر دانشگاه منحصر به فرد است و دانشگاهها تمایلی برای افشای این راز ندارند. شرط لازم برای درخواست دادن ساده است: مدرک دبیرستان، اما شرکت کافی برای پذیرش گرفتن به این سادگی نیست. با تمام این احوال، مردم اعتماد کامل به این سیستم و نظر دانشگاه دارند چراکه میدانند هیچ دانشگاه برتری حاضر نیست کیفیت خود را فدای پذیرش دانشجویی کند که از طرف فردی سفارش شده است و یا صلاحیت لازمه را ندارد.
هر ایالتی در کانادا آزمون استاندارد خاص خود را دارد. این آزمونها معمولا شامل ریاضی، ریدینگ و رایتینگ میشوند. البته شرکت در این آزمونها برای تمام رشتهها یا تمام دانشگاهها الزامی نیست. در کانادا تاکید زیادی بر درسهای سال اخر دبیرستان و نمرات آنهاست و برحسب سختگیری دانشگاه، رزومه، معرفی نامه معلمان مدرسه و نامه انگیزشی نیز برای ورود به دانشگاه بررسی میشوند. دانشگاهها معمولا مینیمم معدل 90 یا 80 را برای پذیرش قرار میدهند و همین معدل شرط ورود به بسیاری از رشته های خوب و دانشگاههای برتر کاناداست.
در فرانسه آزمون Baccalaureate در ماه خرداد هر سال برگزار میشود. پس از پایان دبیرستان دو گزینه پیش روی دانش آموزان است: دانشگاه رفتن؛ و یا موسسات آموزشی بزرگ (Grandes Ecoles) رفتن.
در برزیل امتحان ملی دبیرستان (ENEM) برگزار میشود. این آزمون حکم مدرک پایان دوران دبیرستان هم دارد. در سال 2013 حدود 7 میلیون نفر در این آزمون شرکت کردند. بسیاری از دانشگاهها، نمره این آزمون را به همراه نمرات دبیرستان در زمان پذیرش درخواست میکنند. برزیل در سالهای اخیر با لو رفتن سوالات و نمرات پایین به برخی دانش آموزان، اعتبار این آزمون را زیر سوال برده است.
انگلستان هم تست استانداردی برای پذیرش در دانشگاه ندارد. هر دانشگاه یا کالج شرایط پذیرش خود را دارد و ریز نمرات و شرکت در مصاحبه مهمترین بخش این شرایط است. برخی از کالجها، امتحان مختص رشته خاصی را برگزار میکنند اما آنها را نمیتوان آزمون جامع سنجش تمام تواناییهای دانشآموز دانست (چیزی شبیه ACT امریکا نیست و بسیار رشتهمحور است). بیشک مهمترین معیار پذیرش در دانشگاه، عملکرد دوران دبیرستان است و نه نمره آزمون یا سایر موارد. البته این را باید گفت که دانشآموزان انگلستانی آزمونهای متعددی را در زمان دبیرستان میگذرانند و نمرات آنها معادل کنکور عمل میکند. برای مثال آزمون A Levels یا همان Advanced Levels آزمونی است که برای ورود به دانشگاه نیاز دارند اما همانند کنکور با آن رقابت پیچیده نیست و چیزی شبیه به آزمون نهایی است. نمرات این آزمون نهایی، صلاحیت دانشجو را برای انتخاب دانشگاه مشخص میسازد.
بسیاری از کشورها آزمونی مشابه کنکور دارند و استرسهای ناشی از تک آزمون سرنوشتساز برای آنها صادق است؛ هرچند معدود کشورهایی هستند که شرایط متفاوتی را تجربه میکنند. کشورهایی مثل امریکا، کانادا، انگلیس و … در ظاهر، کنکور به معنای آزمون جامع کشوری که رتبه در آن شرط لازم و کافی پذیرش است را ندارند و مجموعهای از عوامل همچون نمرات دبیرستان، مصاحبه، آزمونهای موردی و … در انتخاب دانشجو نقش بازی میکنند. برخی کشورها آزمون را یک بار در سال برگزار میکنند و برخی دیگر این فرصت را میدهند تا این آزمون چند بار در سال برگزار شده و نه تنها از استرس آن کاسته شود بلکه فرصت جبران نمره ضعیف داده شود. برخی کشورها سیستم رتبه محور دارند و برخی سیستم نمره محور. در سیستم رتبه محور، رتبه دانش آموز در آزمون (کنکور) ملاک است در حالیکه در سیستم نمره محور، شرط نمره قرار داده میشود. سیستم نمره محور این مزیت را دارد که رقابت بر سر رتبه بالاتر نیست بلکه رقابت فرد با خودش و بهبود نمرهاش خواهد بود. طبیعتا از میان افرادی که برای دانشگاهی درخواست میدهند، افرادی شانس بالاتری دارند که نمره بهتری در آزمون کسب کردهاند.
نکته بعدی نرخ پذیرش و نرخ فارغ التحصیلی است. در ایران بسیاری از افرادی که وارد دانشگاه میشوند، در نهایت فارغ التحصیل خواهند شد (هر چند با معدلی پایین). این در حالی است که در بسیاری از کشورها، فارغ التحصیل شدن کار ساده ای نیست و نیاز به تلاش و مطالعه مستمر در طول تحصیل دارد. به همین جهت به طور مثال در استرالیا شاهد نرخ ورود 96 درصدی و نرخ فارغ التحصیلی 50 درصدی هستیم.
برخلاف پذیرش در مقطع کارشناسی که در بسیاری از کشورها بر اساس آزمون ورودی است، مقاطع تحصیلی عالی شرایط متفاوتی را تجربه میکنند. بسیاری از کشورها به جای برگزاری آزمون ورودی برای ارشد و دکتری، تکیه بر روزمه و ریز نمرات دانشجو در دوران کارشناسی دارند. آزمونهایی مثل GRE و GMAT توانایی تحلیل و زبان و نگارش فرد را میسنجند و تا حدی نقش جبران کننده معدل را ایفا میکنند. مزیت این آزمونها این است که یک فرد میتواند بارها در آن شرکت کرده و نمره خود را ارتقا داده و شانس پذیرشش را افزایش دهد. از سوی دیگر اگر بعنوان دانشجوی خارجی برای کشوری درخواست دهید، شرط نمره زبان وجود دارد. برای مثال در دانشگاههای انگلیسی زبان، شرط نمره زبان IELTS و TOEFL وجود دارد. نمره زبان الزاما نقطه قوت محسوب نمیشود اما نمره پایین زبان بدون شک نقطه ضعف محسوب خواهد شد. از طرف دیگر، فعالیتهای جمعی، مقالات، عضویت در انجمنهای علمی، پروژه های علمی-دانشجویی و … میتوانند رزومه یک فرد را قویتر کنند. معمولا تمام دانشگاههای شناخته شده دنیا، معرفی نامه اساتید دوران کارشناسی یا کارشناسی ارشد را برای ورود نیاز دارند. اساتید با وسواس خاص توصیه نامه را ارائه میدهند چراکه در صورتیکه دانشجویی ضعیف باشد اما استادی او را توصیه کرده باشد، استاد مربوطه به مرور اعتبار خود را از دست خواهد داد.
بخش دیگر روزمه و هدف از ادامه تحصیل است. مصاحبه با اساتید و نظر شخصی آنها نیز در این امر بسیار تاثیرگذار است. مجموعه این عوامل در کنار ریز نمرات دانشجو و دانشگاههای محل تحصیل، قابلیت دانشجو برای ادامه تحصیل در دانشگاه بعدی را مشخص میکنند.
پاسخ دو جنبه دارد: کوتاه مدت و بلند مدت. در کوتاه مدت این احتمال وجود دارد و غیرقابل انکار است. اما در بلند مدت این احتمال نزدیک به صفر خواهد شد. فرض کنید دانشگاه صنعتی شریف بخواهد عدهای دانشجو که صلاحیت تحصیل در آنجا را ندارند بواسطه رابطه، رشوه و یا هرچه نامش را گذارید، پذیرش کند. اتفاقی که در نهایت خواهد افتاد، افت کیفی و کمی مقالات دانشگاهی، افت معدل دانشگاهی، ضعف ارتباط با دانشگاههای خارج از کشور به واسطه نداشتن دانشجوی دارای صلاحیت برای ادامه تحصیل و نهایتا فارغ التحصیلی افرادی ناکارامد در جامعه از این دانشگاه خواهد بود. این موضوع سبب خواهد شد که دانشگاه به مرور وجهه چندین ساله خود را از دست داده و همچنین رتبه کلی آن در جهان کاهش چشمگیر پیدا کند. آیا هیچ دانشگاه معتبری حاضر به تن دادن به چنین قماری خواهد بود؟ از دید من پاسخ منفی است.
دانشگاهها برای پذیرش به دو دسته تقسیم میشوند. دانشگاههایی که دپارتمان (تیمی از اساتید) برای پذیرش دانشجو نظر میدهند و یا دانشگاههایی که هر استاد برای دانشجوی خودش نظر مستقیم میدهد. در حالتی که استاد خودش دانشجوی ارشد یا دکتری را انتخاب میکند، استاد مربوطه، بعنوان استاد راهنمای دانشجو تا پایان تحصیل همراه دانشجو است و هر ترم نظر میدهد که آیا این دانشجو از نظر علمی صلاحیت ادامه تحصیل دارد و یا خیر. در حالتی که دپارتمان دانشجو را بپذیرد، دانشجو پس از با موقیت گذراندن دروس، با اساتید صحبت کرده و استاد راهنمای خود را انتخاب میکند. هر کدام از این دو سیستم مزیتهای خود را دارند. در حالتی که استاد دانشجوی خود را برمی گزیند، هر استاد ظرفیت مشخص داشته و بعنوان مثال نمیتواند 5 دانشجوی دکتری همزمان داشته باشد! لذا تا دانشجویان فعلی آن استاد فارغ التحصیل نشوند، استاد مربوطه نمیتواند دانشجوی جدید بردارد. مزیت این سیستم در آن است که از آنجاییکه مقالات علمی اساتید وابسته به دانشجویانی است که تحت نظرشان تحصیل میکنند، به طور خودکار، استاد مربوطه دانشجویی را که از نظر درسی، اخلاقی و … با معیارهای او منطبق است انتخاب میکند. نتیجتاً آن استاد مسئول عواقب این انتخاب است و از این رو انتخاب دانشجو در درازمدت فرموله شده و استاد به سمت پذیرش دانشجوی کم صلاحیت نخواهد رفت. چنانچه تیم اساتید نظر به جذب دهند، دانشجو این فرصت را دارد که در طول تحصیل و در حین برداشتن درسهای مختلف، با سبک کاری اساتید آشنا شده و با استادی که نزدیکی بهتری احساس میکند، پایان نامه خود را جلو ببرد.
از دید من هر دو حالت، سلامت هستند و نقاط قوت و ضعف خود را دارند. این دو حالت در دانشگاههای مختلف جهان جواب داده و پیاده سازی آن در ایران گرچه در ابتدا دشوار خواهد بود اما در ادامه ساختارمند خواهد شد.
در حال حاضر در کنکور دکتری، مصاحبه نقش مهمی ایفا میکند. بسیاری از دانشجویان از این گلایه دارند که رتبه های تک رقمی قادر به پذیرش در دانشگاههای خوب نبودهاند چراکه اساتید آنها را نپذیرفته اند. بله این موضوع صحیح است، اما آیا این امر نادرست است؟ ممکن است دانشجویی برای کنکور زمان زیادی طی 4 ماه گذاشته و رتبه خوبی کسب نماید. ایا این رتبه تک رقمی میتواند جبران کننده عدم موفقیت های قبلی دانشجو باشد؟ تا حدی بله اما تماماً خیر. طبیعتا دانشجویی که نمره پایین زبان انگلیسی دارد، قادر به انتشار مقاله و یا مطالعه مقالاتِ روز نیست. در نتیجه حضورش در مقطع دکتری بار زیادی به استاد راهنما تحمیل خواهد کرد. از طرف دیگر استاد راهنما می بایست زمان زیادی را به دانشجویی اختصاص دهد که سابقه قبلی خوبی در انتشار مقاله نداشته است. باید برای دانشجو شفاف سازد که چه مجلاتی معتبر هستند، با چه قاعده ای باید مقاله نوشته شود، چه الزاماتی مقاله را قابل چاپ میسازد و … . نتیجه اینکه اساتید به دنبال جذب دانشجویی هستند که سابقه خوب انتشار مقاله و زبان انگلیسی دارند.
بایستی پذیرفت که این حق استاد است تا دانشجویی که قرار است با او چهار سال زمان گذارد را انتخاب کند. طبیعی است که صرفا نمره کنکور نمیتواند ملاک انتخاب باشد. از سوی دیگر دانشگاه قبلی دانشجو نیز مهم است. طبیعی است که هر استادی علاقه دارد از دانشجویان مقاطع پایین تر دانشگاه خود دانشجو بردارد (این منحصر به ایران نیست). دلیل این امر آشنایی بهتر با دانشجویان دانشکده، شناخت از سبک تدریس اساتید دانشکده و اعتماد بالاتر به سیستم آموزشی دانشگاهی است که در آن حضور دارد. این موضوع برای دانشگاههای رتبه بالاتر بسیار مشهود است. این روند بسیار طبیعی است و نمی بایست آن را تخطئه کرد. طبیعی است که برای پذیرش در دانشگاه هاروارد، معدل 20 از دانشگاه X که رتبه پایینی در جهان دارد ملاک انتخاب شما نخواهد بود. آن دانشگاه ترجیح خواهد داد دانشجوی معدل پایین دانشگاه خود را پذیرش دهد تا معدل بالاتر از دانشگاهی به مراتب ضعیف تر. قبول این امر برای دانشجویان دشوار است اما واقعیتی است که در تمام دنیا وجود داشته و نظر اساتید در این زمینه صائب است.
برای این موضوع راههای زیادی در دسترس است. یکی از این راهها برگزاری آزمون بومی شده شبیه به GRE است که تا حدی هوش و قوه استدلال دانشجویان را بسنجد. این چنین آزمونی میبایست چند بار در سال تکرار شود و شانس بهبود را در اختیار دانشجویان قرار دهد. نکته دیگر تلاش برای بهبود رزومه فردی است. این موضوع از طریق نوشتن مقاله، تسلط به نرم افزارهای مربوطه در حوزه ای که قصد ادامه تحصیل دارید، تسلط به زبان انگلیسی، سابقه کاری مرتبط، شرکت در همایشهای علمی و … ممکن خواهد بود. معدل و دانشگاه بخش مهم رزومه یک فرد را شامل میشوند اما چشم پوشی از سایر دستاوردهای فردی برای هیچ استادی کار ساده ای نخواهد بود.
البته ادعای تضییع حق برای فردی که نه دانشگاه خوبی رفته است، نه درس خوانده و نه مقاله و کار پژوهشی و …، به دور از انصاف است. در نقطه مقابل، عدم تلاش فرد طی چند سال و قصد جبران آن طی چند ماه و کنکور موفق بیشتر به دور از انصاف به نظر میرسد.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت تاثیر معدل و دانشگاه در آزمون کنکور است. نباید فراموش کرد که بخشی از رتبه فرد در حال حاضر در کنکور به معدل او وابسته است. همچنین دانشگاههای تراز اول ضریب معدل بالاتری دارند و به نوعی ضعف معدل و دانشگاه مبدا، در نتیجه نهایی کنکور هم تاثیرگذار است. لذا تفاوت چشمگیری بین روش جدید و قدیم نخواهد بود.
از دید نگارنده، سیستم اعتماد به اساتید گرچه در کوتاه مدت ظاهراً به انتخابهای نادقیق میانجامد اما این موضوع برای دانشگاههای برتر کشور یا رخ نمیدهد و یا در مقیاس بسیار کم رخ خواهد داد. در دانشگاههای رتبه پایین تر، رقابت در حال حاضر و با تعداد پایین شرکت کنندگان و ظرفیتهای بالا بسیار پایین است. بر این اساس تعداد اندکی حاضرند رشوه هنگفتی دهند تا در دانشگاه ضعیف تحصیل کنند! لذا مفسده سیستم حتی با در نظر گرفتن ضعف سیستم قضایی در پیگیری این موضوع اندک خواهد بود. دانشجویانی که در مقاطع قبلی تلاش کافی داشته اند، مطمئنا همچنان شانس بالایی برای پذیرش خواهند داشت. مهمترین نقطه قوت این تغییر در آن است که پذیرش در دانشگاه وابسته به تک آزمون و یک روز پر از استرس نخواهد بود. نکته مهمتر کوتاه شدن دست افراد سودجویی است که از قِبَل استرس دانشجویان، سودهای کلان به جیب میزنند. بازار کنکور بدون تردید بی عدالتی به مراتب بزرگتری نسبت به دانشجویان روا میدارد تا سیستم اعتماد بر اساتید دانشگاهی. بیعدالتی از جنس هرکه پولش بیشتر، کلاسهای کنکورش بهتر؛ هرکه درآمدش بیشتر، منابع مطالعاتیاش بهتر؛ و نهایتا هرکه جیبش پرتر، شانس پذیرشش بالاتر. مُهر ابطالی بر کنکور کارشناسی ارشد و دکتری زدن گرچه در کوتاه مدت اعتراضات زیادی را سبب خواهد شد اما در بلندمدت به عدالت اجتماعی خواهد انجامید.
آپدیت بر اساس کامنتها: یکی از دوستان به خوبی اشاره کرد که امکان فساد در سیستم کنکور از طریق سهمیه های ناعادلانه نیز وجود دارد. لطمه آن اگر بیش از پذیرش بر اساس سوابق نباشد، کمتر نخواهد بود.
نویسنده: هادی جهانشاهی
ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید تا با آخرین مطالب و آموزشهای رایگان آشنا شوید.
برای جلوگیری از فساد کل دوره تحصیلی از ابتدایی تا دبیرستان باید دولتی باشه و مثل گذشته بعد از ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان امتحان نهایی گرفته شود تا هر عقب افتاده ذهنی نتونه با پارتی بازی دیپلم بگیره چه برسه به دانشگاه مدارس بایددولتی باشه و معلم قدرت داشته باشه چون فساد و نابرابری با تشکیل مدارس غیر انتفاهی و نمونه و…. بوجود میاد اونقدر باید سختگیری باشه تا فرد خودش به این نتیجه برسه که بدرد درس خوندن نمیخوره و با عشق به شغل آینده خودش فکر بکنه به نظر من بعد دیپلم به مدت ۱۰روز یک امتحان نهایی دیگه با سوالات یکسان برای رشته دانشگاهی مورد نظر برگزار بشه و کسانی که نمره بالاتری اوردن وارد دانشگاه مربوطه بشن بهتره هر ۳یا۴ماه این آزمون برگزار بشه و سوالات از متن کتاب درسی طرح شود نه اینکه متن کتاب سوم دبیرستانو با اول دبیرستان مخلوط کنی تا سوالی رو طرح کنی تا جیب کلاس کنکور پر شود
سلام استاد وقتتون بخیر .، فقط خواستن بگم اگه کنکور برداشته بشه دانشجویی که کارشناسی در دانشگاه آزاد درس خونده باشه و به هر جهت هم پایه قوی و معدل خوب داشته باشه .، بدونید که باید دیگه رفتن به دانشگاه های تاپ را در مقطع کارشناسی ارشد به گور ببرد .، 😉
سلام حضور شما
اگه کنکور برداشته شه:
۱٫ اون دانشجویی که دانشگاه آزاد خونده یا هرجای دیگه ای، بر اساس استحقاقش در کارشناسی پذیرفته شده. یعنی قبلش کمتر از سایرین تلاش کرده.
۲٫ هنوز شانس رفتن به دانشگاههای خوب صفر نیست اگه معدلش عالی باشه. کمااینکه خیلی از شاگردان برتر حتی از پیام نور هم با معدل و بدون کنکور در حال پذیرش میگیرن.
۳٫ این قاعده در همه دنیا هم هست که دانشگاه کارشناسی و معدلش مهمترین بخش از زندگیه. هرکاری هم بکنه اون فرد، پاک نمیشه. درک میکنم ممکنه برخی خراب کرده باشن بخشی از زندگی رو اما باید بدونن طبیعتا خروجی ای که میگیرن، ماحصل اشتباهات فردی هست. برعکسش، کسی که یه عمر خوب بوده اما یه تک شکست توی کنکور خورده، الان داره فدا میشه. این میشه ظلم نه اینکه یه عمر ضعف رو توی یه تک آزمون جبران کنین.
ممنون از مطلبتون. چند نکته به ذهنم میرسه. اینکه شما خیلی ایده آل به موضوع حذف کنکور نگاه میکنید. شما خسارتهایی که حذف کنکور میتونه به بار بیاره رو خیلی کوچک میبینید. اینطور نیست. جامعه ایرانی دچار ضعف فرهنگی شدید هست. فساد در سیستم اداری به طور گسترده وجود داره. ولی فساد و ضعف اخلاقی در تمام مردم هم وجود داره. شما وقتی قصابی میری ، اگه آشنا نباشی گوشت خوب بهت نمیده. حالا فکر کن در یک همچین کشوری سیستم انتخاب دانشجو رو از دست یک سازمان خارج کنیم( که اگر فاسد هم باشه فقط برای عده ی محدودی میتونه قوانین رو دور بزنه) و در چنین جامعه فاسدی ، بیاییم انتخاب دانشجو رو بذاریم به عهده تعداد زیادی استاد و دانشگاه که هر کدوم میتونن چندین فساد رو به ارمغان بیارن . اصلا بحث رشوه کلان مطرح نیست. اوضاع خیلی مضحک تر از این حرفاست.شما فک کن یک دانشگاه دولتی معمولی در شهرستان میخواد دانشجو بگیره. مطمئن باش پسر شهردار با پسر یک کارگر فرق میکنه. مطمئن باش دختر استاد فلانی با دختر یک معلم ساده فرق داره. اینجا فساد خرد و کلان رو با هم داریم. فقر فرهنگی داریم. افرادی که صحبت از حذف کنکور میکنند منفعت شخصی دارند. از شما بعیده که در دام این مباحث به ظاهر عدالت خواهانه بیفتید. دانشگاه های خارج بودجه شون رو اکثرا خودشون تامین میکنن. یا وابسته به نهادهای خصوصی هستند. انتخاب هیئت علمی و رئیس دانشگاه به طور مستقل انجام میشه. اینجا بودجه و همه چیز دانشگاه ها دولتیه. بعد شما انتظار داری اون رئیس دانشگاهی که خودش با پارتی شده رئیس ، بیاد عدالت رو اجرا کنه؟! یک سر به ادارات بزنید لطفا. اگه آشنا نداشته باشی کارت راه نمیفته. حتما نباید رشوه بدی که. کافیه پسر خاله فلان کارمند باشی تا کارت زودتر و بدون نوبت راه بیفته. توی بانک کافیه دوست فلان کارمند باشی تا وامت بدون نوبت جور بشه. توی همچین اوضاعی میخواید انتخاب دانشجو رو به بقیه موارد فساد اضافه کنید؟! همین یک دلخوشی برای افراد مستعد مونده. اونم از بین ببرید تا یه مشت احمق بشن تحصیل کرده شریف و تهران. میتونم ساعت ها از فاجعه ای که با حذف کنکور در ایران به وجود میاد حرف بزنم. در مورد روش جایگزین هم ایده هایی دارم ولی من و شما که تصمیم گیرنده نیستیم و بهتره چیزی از ایده م نگم. ولی فقط بدونید حذف کنکور تیر خلاص به امید و آرزو های یک عده جوان نخبه خواهد بود. بر این طبل توخالی نکوبید
من گقتم این مطلب سوای از فسادهای موجود در دستگاههای اجرایی کشوره. اما باز موافق نظر شما نیستم. همین الان هم پارتی بازی که مدنظر شماست از طریق سهمیه ناعادلانه در حال رخ دادن هست اما چون سیستماتیک هست شما راضی هستید و به چشمتون نمیاد. دقیقا همین سبک کنکور تیر خلاص به امید و آرزوهای اون نخبه هاست که حتی وقتی رتبه خوب میارن باز هم کسانی هستند که با سطح بسیار بدتر (چه آزمون، چه معدل و …) در دانشگاه بهتر میخونن. بازم گفتم سیستم جایگزین خودش چندین مرحله پیشگیری داره و اون حالت رخ نمیده. اگه آشنا داشتن و … ملاک باشه بازم میگم امر طبیعی هست. مثلا یه استاد ایرانی که خارج از ایرانه، تمایل داره دانشجوی ایرانی جذب کنه. این رو بهش نمیگن اینجا پارتی بازی. چرا؟ چون دانشجوی بی کیفیت ایرانی جذب نمیکنه طبیعتا. همین اتفاق هم در حالت مشابه در جاهای دیگه رخ میده. طبل توخالی داشتن کنکور برای کلیه مقاطع تحصیلی است نه عدم برگزاری آن.
سپاسگزار بابت این مطلب مفید
سلام استاد ممنون بابت دید موشکافانه شما به بازار پر تب و تاب کنکور ایران
مادامی که سهمیه های مختلف هست کنکور هم هست. ماه هاست لایحه حذف سهمیه ها وارد مجلس شده ولی خب سودجویی عده ای از اقلیت نشین ها ! اجازه تصویب این قانون رو نمیده…. قبل از پرشدن جیب موسسات، خیال فرزندان آن اقلیت ها و آقازاده ها راحته بابت جلوس بر صندلی های دانشگاه های تهران…
ازون طرف رشوه خواری و رانت داره موج میزنه تو تمام لایه های سیستم
توقع حذف کنکور، خیال خامی بیش نیست.(با احترام فراوان) 🌹
سلام مرسی از شما
من از اون زاویه نگاه نکرده بودم. ممنونم از زاویه دید متفاوت شما.
سلام . وقت بخیر استاد عزیز. ممنون برای مطالب مفیدی که عنوان کردین.
این مطالب کاملا مفید بود اما سوالی که ذهن همه دانشجویان ایرانی را به خودش جلب میکنه این مطلب هست که چرا دوهفته مانده به کنکور ارشد با ان همه جابه جایی اقایون تصمیم می گیرند که کنکور را بردارند اگر تصمیم به حذف کنکور هست باید در شرایط عادی باشه و پذیرش در دانشگاها را شفاف سازی کنند. مثل این موضوع خیلی عادی است کسی از رشته کارشناسی خود خواستار شرکت در رشته دیگر است یا عده ایی خواهان این هستند که فقط در رشته شناور ادامه تحصیل دهند. این سر درگمی در برگزاری یا عدم ان علاوه بر استرس کنکور، خیلی عوارض دیگری را در پی خواهد داشت سلامت روانی و جسمی برای هیچ یک از سران مملک ما مهم نیست این عدم توجه و عدم مدیریت صحیح باعث میشه خیلی ها یا قید ادامه تحصیل را بزنند یا در کشور دیگه ایی ادامه بدهند متاسفانه این موضوع برای هیچ کس جز دانشجویان مهم نیست.
نکته اول اینه که من حس میکنم امسال این طرح پیاده سازی نمیشه. اما کلا دو حالت داره برای کنکور امسال: یا باید برگزار شه به موقع که نتیجه تلاش کسی هدر نره یا باید به سلامتی دانشجوها فکر کرد و کلا کنسل شه. طبیعتا میدونیم که با تعویق این بیماری حل نمیشه. اگه به فکر کنسل شدن باشن باید راه جایگزینی براش پیدا کنن. بازم میگم من حسم میگه امسال این موضوع پیاده نمیشه.